آروین آروین ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

از لحظه ای که آمدی ...

مارکوپلوی مامانی

مشدی آروین زیارتت قبول   آروین جون ، من و بابایی 9 ساله که باهم ازدواج کردیم  بااینکه اکثر فامیل های بابا جون تو خراسانند ولی تا به  حال  قسمت نشد که به زیارت امام رضا بریم ولی امسال به خاطر وجود پر برکت و معصومت  این افتخار نصیبمون شد و امام رضا ما رو طلبید . (آروین و ماهان جون ) ماهان جون  و مهران جون پسر های مهربون  و دوست داشتنی دختر دایی بابایی هستند که فوق العاده خونگرم و آقان   پسر خاله کلاه قرمزی  نون بخرم ، نفت بیارم   اینجا مجتمع الماس شرقه 2 تا دختر کوشولوی شیطون بلا  نشستند پیشت تا باهات عکس بگیرند ...
24 آذر 1391

آموخته ها تاکنون

حسابی کیف می کنیم وقتی می بینیم که چطور داری به سرعت بزرگ می شی و چیزهای مختلف یاد می گیری  ماشالله ماشالله اینقدر قدرت یادگیریت بالاست  که هر روز داری یه عالمه چیز یاد می گیری .  17 تا از کلمات انگلیسی رو بلدی  مثلا بهت میگم head سریع دستتو می ذاری رو ی سرت   یا میگم kneez دستتو میذاری روی زانوهات وبقیه  eyes- ears- nose- mouth- finger – daddy- baby- ball- pen- sister-brother- momy-bear-fat- slim Music  daddy finger & six ducks& head and shoulders & abc songs& little finger& 3 bears این موزیک ویدئو هارو هر روز گوش می کنی و باهاشون  می خونی( البته به روش خودت...
24 آذر 1391

سفرنامه

آروین جون شما از همون موقع که تو دل مامانی بودی دائم در سفر بودی . هنوز 2 ماهت نشده بود  که به اتفاق دوستهای  صمیمی مون که تو شهر پونای هندوستان هم دانشگاهی بودیم برای گشت و گذار به  دهلی نو  وبعد شهر آگرا برای دیدن تاج محل و جیپور بعدش گوا  و بنبئی و.... خیلی از شهرای دیگه هندوستان رو دیدن کردیم . چقدر دلمون واسه اون روزا تنگ شده .روزهای به یاد ماندنی و شادی رو اونجا داشتیم و البته خیلی خیلی  خوش به حال شما شد چون مامانی همه لوازم سیسمونی رو  حتی تا4 سالگیت  رو از همونجا  از شاپ های برند ( mothercare & bossini & benetton &..برای گل پسری خریدم  بعدش حدود 20 یا 21 هفته بودی ک...
22 آذر 1391

سلامی دوباره به همه نی نی وبلاگیهای مهربون

بوس بوس سلام سلااااااااااااااااااااااااااااااام  به روی ماه همتون و ممنون به خاطر لطف زیادتون  که حسابی مارو شرمنده کردید . از این تاخیر ،   هم از تک تک تون ( مامان باباهای مهربون و دوست های  نی نی آروین جون که نتونستم به وبشون سر بزنم ) و هم از گل پسرم  که نتونستم وبلاگشو آپ دیت کنم پوزش می خوام . تو این ماه آروین جون مشغول ایران گردی بودن البته هنوز تو سفریم . برا همین نبودیم امروز بطور تصادفی وبلاگ رو باز کردم و از این همه نظر واقعا ذوق زده شدم .  از همین جا روی گل  ماه همتونو می بوسم . ...
17 آذر 1391
1